ملک ایران را فقط در حد تهران دیده اند
این جماعت گرچه خود را چون سلیمان دیده اند
ملک ایران را فقط در حد تهران دیده اند
از غبار و گرد و خاک و باد و شن
در خبرها گاهی از اهواز و مهران دیده اند
گر شود دنیا تماما دفن زیر گرد و خاک
ناشی از فسق و فجور و فقر ایمان دیده اند
لیک اگر تهران رسد گردی میان آسمان
از عراق و این همه دشت و بیابان دیده اند
یک وزیری سوی بغداد و دگر سوی ریاض
با تلسکوپ چون غباری روی تهران دیده اند
مملکت تعطیل میگردد به حکمی عن قریب
چونکه تهران را کمی نزدیک بحران دیده اند
در خبرها می شود تفسیر و تحلیل آخرش
باد را مسئول وضع نا به سامان دیده اند
گفته می شد حل شود اوضاع این وضع خراب
خواب خوبی بوده الحق کاین رفیقان دیده اند
شایعه گردیده دارد صد تبرک این غبار
ما به چشم خود ندیده شاید آنان دیده اند
لازم الاجرا و تکلیف است و حکمی بر همه
یا نبینی یا ببینی آنچه آنان دیده اند
الغرض این و خاک و این گرد و غبار
حق کل شهرها جز شهر تهران دیده اند
شعر من درد دلی طنز است توأم با گله
گرچه بعضی ها کمی جدی تر از آن دیده اند.