چرا باید تحریمها در روز امضا لغو شود نه روز اجرا ؟؟
بر اساس خط قرمز نظام تحريمها بايد در همان «روز توافق» لغو شود و بر اساس خط قرمز دکتر عراقچي تحريمها بايد در «روز اجرا» لغو شود. يک تا دو ماه زمان فاصله بين اين دو روز است. بازه زماني که براي اجراي تعهدات از سوي طرف ايراني (و راستي آزمايي آن از سوي آژانس) لحاظ شده است. اگر «روز اجرا» ملاک باشد، ايران شروع کننده است و بايد ريسک کرده و به وعده طرف غربي اعتماد کند. بعد از اجراي تعهدات ايران و راستي آزمايي آن توسط آژانس (با فرض اينکه مساله بازرسيها مشکل درست نکند)، آن وقت نوبت به لغو تحريمها ميرسد. در اين حالت اگر طرف غربي خلف وعده کند و بازي درآورد، ديگر کار از کار گذشته است. برنامه هستهاي ايران تا ۴ سال ديگر به کما ميرود و تحريمها باقي ميماند (از اين مانده و از آن رانده)…
اما اگر «روز امضا» ملاک باشد، طرف غربي شروع کننده است و البته ريسکي متحمل نميشود. چرا که عدم پايبندي ايران به اجراي تعهدات (که اصلا به گروه خوني تيم مذاکره کننده ما نميخورد) مستمسکي براي جناب اوباما ميشود تا سه سوت با امضاي يک دستور اجرايي جديد تحريمهايي حتي شديدتر از تحريمهاي فعلي را تصويب کند. تجربه تحريمهاي آمريکا عليه روسيه نشان داد ديگر تحريمهاي فلج کننده اين کشور حتي نيازمند قطعنامههاي سازمان ملل نيست و ظرف مدت کوتاهي عمل ميکند.
تيم مذاکره کننده در برابر اين اشکال فوق يک پاسخ ديپلماتيک ارائه کرد: زمان بازگشت پذيري تعهدات ايران يک روز است! کافيست تا شير گاز مجددا به ۱۰۰۰ سانتريفيوژ فردو وصل شود. اين پاسخ از استراتژي توريهگري دولت تدبير سرچشمه ميگيرد. ديگر گفته نميشود که اين اقدام اساسا در مقابل ساير تعهدات از دست رفته ايران عددي محسوب نميشود و براي طرف مقابل هم بازدارندگي ندارد.
همانطور که مشاهده شد تفاوت به ظاهر اندک خطوط قرمز، نتايج بسيار متفاوتي در حاصل مذاکرات به دنبال دارد. واقعيت اين است که خط قرمز مقام معظم رهبري در رابطه با لغو همه تحريمها در روز امضاي توافق کاملا هوشمندانه و بر اساس سابقه فريبکاري دشمن طراحي شده است و عدم توجه تيم مذاکره کننده به اين خط قرمز، تبعات فني، اقتصادي و سياسي بسيار ناگواري به دنبال خواهد داشت.